سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الیگارشی چیست؟

الیگارشی نوعی از حکومت است. ظاهرا نوع فاسد شده ای از حکومت نخبگان است. البته ما حکومت غیر نخبگان نداریم و طبعا همه حکومت ها شامل برگزیدگان یک قوم یا ملت میشود و عملا همه عوام نمی توانند بر همه حکومت کنند. حتی در اسلام هم که پیامبر و بعدها چهار خلیفه اول حکومت تشکیل دادند، برگزیدگان و مسلمانان اصیل و الیت و اصطلاحا السابقون یا صحابه تشکیل حکومت دادند. اما آن چیزی که الیگارشی را از حکومت نخبگان جدا می کند، بریدن رابطه آنها از مردم است. در حقیقت به جای ارتباط با مردم، نخبگان به ارتباط های درون خود می پردازند و در عین حال به حیات سیاسی خود ادامه می دهند. به مرور "غریبه ها" را بیرون می کنند. غریبه ها همان مردم هستند. به همین دلیل ارتباط های درون گروهی بین حکومتگران افزایش پیدا می کند. ابتدا دوستی ها و ارتباط های شغلی و حرفه ای و پست و مقام و بعد حتی ارتباط های خونی و فامیلی. همین خون حکومت را فاسد می کند. به باور افلاطون الیگارشی نوع فاسد شده آریستوکراسی، یعنی حکومت نخبگان است. یعنی آنقدر دایره حاکمان بسته و محدود میشود که به غیر از یک فامیل بزرگ چیزی باقی نمی ماند. اقلیتی خونی بر اکثریتی غریب حکومت می کنند. غریبه ها "برده" میشوند. (این یک قانون در تاریخ است)

الان چیزی که در ایران وجود دارد تقریبا یک الیگارشی فاسد است. البته فساد در همان کلمه است و الیگارشی در اصل لفظ تحقیر آمیز و نوعی توهین است. به هر حال الان هم رابطه های فامیلی جای رابطه با مردم را در جمهوری اسلامی گرفته است. نام نظام جمهوری اسلامی است، اما این یک پوسته پوسیده بیشتر نیست. ماهیت حکومت ایران الیگارشی است. مثلا یکی از اصلی ترین نمادهای نظام مبتنی بر خون و فامیل در ایران خاندان لاریجانی هستند. اینها به مدت ده سال، دو تا از سه قوه اداره کننده کشور را در اختیار داشتند. اکنون فسادهای این خانواده دارد آشکار میشود. آیا این نشانه فساد ستیزی درون نظام است یا جنگ قدرت بین خانواده ها؟

چیز دیگر ماجرای نجفی بود که آن هم نشانه دیگری از الیگارش بودن نظام است. البته انتخابات مدام برگزار میشود ولی دایره انتخاب شوندگان محدود است. عملا انتخابات چیزی جز جا به جایی دو قبیله نیست که بین بخش های مختلف حکومت حرکت می کنند و جای خود را به هم می دهند. نجفی یادگار رفسنجانی است که او نیز شاید بنیانگذار الیگارشی در ایران باشد. به احتمال قریب به یقین او بنیانگذار الیگارشی و نماد آن است. امثال نجفی، تکنوکرات ها و بوروکرات ها یا همان نخبگانی بودند که آمدند تا نظام را اداره کنند و کشور را بسازند. بوروکرات ها یا مدیران نخبه در بخش اداری دولت و تکنوکرات ها یا فن سالاران، در بخش اقتصادی و صنعتی. ولی عملا از مردم فاصله گرفتند و یک حزب کوچک سیاسی بسیار فاسد به نام "کارگزاران سازندگی" تشکیل دادند. الان رییس این حزب "کرباسچی" که باز یکی از فاسدترین افراد درون نظام است، درمظان انوع و اقسام فسادهای مالی، از جمله چپاول کارخانه "رشت الکتریک" است (رشت الکتریک و ماجرای آن حتما مثال خوبی است. زیرا به وسیله یک فامیل حکومتی، شامل کرباسچی و باجناغ او "عبدالله نوری" و زنان آنها غارت شد.) ولی اینها یک وظیفه دارند: حمایت از هم حزبی های خود. در ماجرای نجفی آنها تا پای تهمت و افترا و آشوب افکار عمومی پیش رفتند و خانواده "میترا استاد" مقتول را چنان تحت فشار قرار دادند که آنها مجبور به بخشش قاتل شده و یک الیگارش بزرگ قاتل با دست های خونین آزاد شد. آزادی نجفی نماد اقتدار تام و تمام هیئت حاکمه به شدت محدود و به شدت فاسد است. نجفی نماد نشکستن این بت است. مردم، غریبه ها، بردگان نمی توانند یک الیگارش را بر دار کنند. این آرزویی محال است.

این یک بخش از فساد است. فساد جنبه های دیگری هم دارد. روابط فامیلی گسترده است. بریدن از مردم همه جانبه است. فقط شامل یک جناح از حکومت نمیشود. لاریجانی ها، هاشمی ها و بسیاری از افرادی که می شناسیم الیگارشی حاکم را تشکیل می دهند. دست روی هر کس بگذارید بخشی از این اقلیت فاسد است. ساختار فاسد است.